http://www.wisgoon.com/pin/18371085/
http://www.wisgoon.com/pin/18371085/
آدم های ساده را #دوست_دارم
همان ها که بدی هیچکس را باور ندارند
همان ها که برای همه #لبخند دارند
همان ها که همیشه هستند ، برای همه هستند
آدمهای #ساده را باید مثل یک #تابلوی_نقاشی ساعتها تماشا کرد
عمرشان کوتاه است بس که هر کسی از راه می رسد
یا ازشان سو استفاده می کند یا زمینشان میزند یا درس ساده نبودن بهشان می دهد
#آدم های ساده را دوست دارم چون بوی ناب “آدم” میدهند !
به اشتراک گذاشته شده توسط ویسگون
http://www.wisgoon.com/pin/18518929/
فرق بسیجے و ارتشے 😂
یڪ روز ڪہ فرماندهان ارتش
براے طراحے یڪ عملیات همہ جمع شدہ
بودند، حاج همت هم از راہ رسید.
امیر عقیلے حاجے را بغل ڪرد و
ڪنارش نشست و گفت:
حاجے یڪ سوال دارم.
یڪ دلخورے خیلے زیاد!
من از شما دلخورم!
حاج همت گفت:
بفرمائید.
چہ دلخورے؟
امیر عقیلے گفت:
حاجے شما هر وقت از ڪنار پاسگاہ هاے
ارتش رد مے شوے، یڪ دست تڪان مے
دهے و با سرعت رد مے شوے!
اما حاجے جان،
من بہ قربانت بروم،
شما از ڪنار بسیجے هاے خودتان
ڪہ رد مے شوے،
هنوز یڪ ڪیلومتر ماندہ چراغ مے دے،
بوق مے زنے،
آرام آرام سرعت ماشین ات را ڪم مے ڪنے،
بیست متر ماندہ بہ دژبانے بسیجے ها،
با لبخند از ماشین پیادہ مے شوے،
دوبارہ باز دستے تڪان میدهے،
سوار مے شوے و میروے!
رد میشے اصلا ما رو
تحویل نمے گیرے حاجے!
حاج همت خندید و گفت:
اصل ماجرا این است ڪہ از ڪنار
پاسگاہ هاے شما
ڪہ رد مے شوم،
این دژبان هاے شما هر ڪدام چند ماہ
آموزش تخصصے مے بینند ڪہ
اگر یڪ ماشین میخواست از
دژبانے ارتشے ها رد بشود و مشڪوڪ بشوند،
از دور بهش علامت میدهند،
آروم آروم دست تڪان میدهند،
اگہ طرف سرعتش زیاد بشہ
اول علامت خطر میدهند،
بعد ایست میدهند،
بعد تیر هوایے میزنند،
آخر ڪار اگر خواست بدون توجہ دژبانے رد بشود، بہ لاستیڪ ماشین تیر میزنند!
ولے این بسیجے هایے ڪہ تو میگے!
اگر مشڪوڪ بشوند،
اول رگبار مے بندند!
بعد تازہ یادشان میاد ڪہ باید ایست بدهند!
یڪ خشابو خالے مے ڪنند،
باباے صاحب بچہ را در مے آورند،
بعد چند تا تیر هوائے شلیڪ مے ڪنند و
آخر ڪہ فاتحہ طرف خواندہ شد،
داد مے زنند ایست!
این را ڪہ حاجے گفت، بمب خندہ بود
ڪہ توے قرارگاہ منفجر شد.
حالا نخند ڪے بخند!
#محمد_ابراهیم_همت
#معلم
#فرمانده
#شهید
#شهدا
اخلاص در نگاه شهید همت
برای اینکه #خدا لطفش و رحمتش و آمرزشش شامل حال ما بشه باید #اخلاص داشته باشیم و برای اینکه ما اخلاص داشته باشیم #سرمایه می خواد که از همه چیزمون بگذریم و برای اینکه از همه چیز مون بگذریم، باید:شبانه روز دلمون و وجودمون و همه چیز مون با #خدا باشه .
انقدر پاک باشیم که #خدا کلا از ما راضی باشه .
قدم برمی داریم برای رضای #خدا
قلم بر می داریم روی کاغذ برای رضای #خدا
حرف می زنیم برای رضای #خدا
شعار می دیم برای رضای #خدا
می جنگیم برای رضای #خدا
همه چیز همه چیز همه چیز خاص #خدا باشه
که اگر شد #پیروزی نزدیک است
چه بکشیم چه کشته بشیم که اگر اینچنین باشیم پیروزیم
و هیچ ناراحتی نداریم و #شکست معنا نداره برای ما
#شهدا
#شهید
##حاج_محمد_ابراهیم_همت
#فرمانده_گردان_عشق
#آقا_معلم
#کجایید_ای_شهیدان_خدایی
زندگی نامه شهید حجت الله رحیمی
زندگی نامه شهید حجت الله رحیمی
در 24 اسفند سال 1368 هجری شمسی
مطابق با 17 شعبان سال 1411 هجری قمری
در روستای زیرمورد دهستان هپرو از توابع شهرستان باغملک
در یک خانواده ی مذهبی دیده به جهان گشود .
وی پس از پایان تحصیلات دبیرستان
راهی دانشگاه شد
و در دانشگاه آزاد واحد شهرستان باغملک
در رشته ی کامپیوتر مشغول تحصیل شد
و از ابتدای ترم جدید
به عنوان مسئول بسیج دانشجویی این دانشگاه
فعالیت خود را در این سمت آغاز کرد.
این شهید عزیز ،
همیشه کارهایش را برای رضای خدا انجام می داد
و اخلاص در عمل سرلوحه ی کارش بود ،
به اهل بیت علیهم السلام
بویژه حضرت فاطمه ی زهرا سلام ا… علیها
عشق می ورزید ؛
همیشه ذکر یا زهرا بر لب داشت
و دوستان خود را با این ذکر نورانی بدرقه می کرد .
از کارهای بزرگ و ماندگار این شهید والامقام
راه اندازی هیئت نورالائمه علیهم السلام
در تابستان سال 1388 بود
که با این حرکت فرهنگی ،
گام بلندی در ترویج
فرهنگ اهل بیت عصمت و طهارت علیه السلام
در سطح شهرستان باغملک
بویژه در بین جوانان و نوجوانان منطقه برداشته شد .
از کارهای دیگر شهید رحیمی
در منطقه ی باغملک این بود که
علاوه بر عزاداری در دهه ی اول ماه محرم ،
که در بین عموم مردم مرسوم بود
مراسمات گوناگون مذهبی دیگری نیز
در ایام موالید و عزاداری
در حسینیه ی حضرت ابالفضل العباس علیه السلام
در خیابان امام خمینی (ره) باغملک که
محل ثابت هیئت نورالائمه علیهم السلام بود
برگزار می کرد
و بنیان گذار این قبیل مراسمات در سطح شهرستان شد .
این مداح بسیجی
علاوه بر برگزاری جشن و سرور در ایام ولادت
و مراسم سوگواری در ایام شهادت ائمه ی اطهار علیهم السلام ،
به بزرگداشت ایامی چون
وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها ،
شهادت حضرت مسلم بن عقیل
و شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
نیز توجه ویژه ای داشت .
عشق به ولایت فقیه و مطیع امر رهبر بودن
از خصوصیات بارز این بسیجی شهید بود
به طوری که هیچگاه آنرا کتمان نمی کرد ؛
همیشه نام مقتدای خود ،
حضرت امام خامنه ای را
بر زبان داشت
و خود را سرباز جان برکف ولایت می دانست .
از ویژگی های دیگر این شهید نسل سومی
انس با شهدا بود
و همیشه و در همه حال
عشق سبکبار و سبکبال شدن در سر داشت
که این را همه ی اطرافیان
بویژه دوستان و پدر و مادرش اذعان دارند.
این دانشجوی شهید
همه ساله به عنوان خادم الشهدا
راهی مناطق عملیاتی جنوب می شد
تا بتواند به کاروان های راهیان نور
که از نقاط مختلف کشور
به زیارت کربلای ایران
و مشهد شهیدان گلگون کفن دفاع مقدس
به خوزستان می آمدند
خدمت کند و
دین خود را به شهدای والامقام ادا نماید .
سال ۱۳۹۰ نیز چون سال های گذشته
از اواخر بهمن ماه لباس خادمی شهدا بر تن کرد
تا راه آنها را که
همان راه سیدالشهدا علیه السلام است
ادامه دهد
ولی این بار ،
با دفعات قبل خیلی فرق داشت
زیرا شهدا حجت ا… را به جمع خود پذیرفتند
و او چون هزاران شهید والامقام این مرز و بوم
تنها 7 روز مانده تا تولد 22 سالگی اش
درساعت ۴۵/۷صبح روز پنج شنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۰
در خرمشهر مقابل پادگان دژ
رندانه شهد شیرین شهادت را نوشید
و به آرزوی دیرینه خود رسید
و در رضوان الهی
میهمان عمو و شوهر عمه ی خود یعنی
شهید جعفر رحیمی و
شهید غلامعباس شریفی شد و
ستاره ای در آسمان ایران اسلامی شد
تا در تاریکی و ظلمت دنیای امروز
راه راست را به جوانان و نوجوانان این مرز و بوم نشان دهد.
پیکر پاک این بسیجی #خادم_الشهدا
و سرباز جان برکف ولایت
توسط هزاران نفر از مردم قدرشناس
و شهید پرور استان خوزستان
تا دروازه های بهشت بدرقه شد
و در زادگاهش روستای زیرمورد
و در کنار عموی شهیدش ،
#شهید_جعفر_رحیمی آرام گرفت.
یاعلی
به اشتراک گذاشته شده توسط ویسگون